احمد بصری و اعتقاد کفر آمیز وفات امام زمان(ع) و انتقال امامت به وی به عنوان امام سیزدهم
کد مطلب:208 تاریخ انتشار:06 اسفند 1402 - 02:38 تعداد بازدید547
مقالات » عمومی
احمد بصری و اعتقاد کفر آمیز وفات امام زمان(ع) و انتقال امامت به وی به عنوان امام سیزدهم

آنچه که شما در این مقاله مطالعه خواهید کرد
1_ موضوع امام ناطق و امام صامت
2_ تعارضات و تناقضات احمد در موضوع امام ناطق و امام صامت
3_ ادعای وفات امام زمان(ع) توسط احمد بصری و انتقال امامت از حضرت به احمد بصری
4_ حکم کفر احمد بصری از این سخن در کلام خود احمد و روایات

احمد بصری و اعتقاد کفر آمیز وفات امام زمان(ع) و انتقال امامت به وی به عنوان امام سیزدهم

یکی از مباحث اعتقادی در بحث امامت، موضوع امام صامت و امام ناطق است.

در روایات وارد شده است که در هر عصری که دو امام یا بیشتر زندگی میکردند یکی از آنان امام ناطق است و دیگری امام صامت که امام صامت تحت سرپرستی و بیعت با امام ناطق زندگی می کند.

سوال و موضوع این مقاله ما از اتباع احمد بصری که در انتها منجر به اثبات کفر این شخ از کلام اهلبیت و خود وی می باشد این نکته است که در عصر حاضر امام ناطق و امام صامت کیست؟

این سوال و این موضوع یکی از بهترین ادله بر بطلان احمد بصری می باشد زیرا احمد برای ادعای امامت خویش علاوه بر تناقض گویی مجبور شده است حکم به وفات حضرت مهدی(ع) صادر کند تا بتواند مدعی امامت و آنهم امام ناطق بودن در عصر حاضر نماید.

 

امام ناطق و صامت در روایات

در منابع شیعه در این موضوع روایات زیادی نقل شده است و از آنجای که قصد ما خلاصه نویسی در مقالات می باشد یه یک روایت اکتفا میکنم.

در روایتی که مرحوم کلینی در کافی شریف ذکر کرده است امام صادق(ع) چنین فرمودند:

2 - مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه ع فِی خُطْبَةٍ لَه یذْكُرُ فِیهَا حَالَ الأَئِمَّةِ ع وصِفَاتِهِمْ إِنَّ اللَّه عَزَّ وجَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَیتِ نَبِینَا عَنْ دِینِه...والْعِلْمِ والْفَضْلِ عِنْدَ انْتِهَائِه مُسْنَداً إِلَیه أَمْرُ وَالِدِه صَامِتاً عَنِ الْمَنْطِقِ فِی حَیاتِه فَإِذَا انْقَضَتْ مُدَّةُ وَالِدِه إِلَى أَنِ انْتَهَتْ بِه مَقَادِیرُ اللَّه إِلَى مَشِیئَتِه وجَاءَتِ الإِرَادَةُ مِنَ اللَّه فِیه إِلَى مَحَبَّتِه وبَلَغَ مُنْتَهَى مُدَّةِ وَالِدِه ع فَمَضَى وصَارَ أَمْرُ اللَّه إِلَیه مِنْ بَعْدِه وقَلَّدَه دِینَه وجَعَلَه الْحُجَّةَ عَلَى عِبَادِه وقَیمَه فِی بِلَادِه وأَیدَه بِرُوحِه وآتَاه عِلْمَه وأَنْبَأَه فَصْلَ بَیانِه واسْتَوْدَعَه سِرَّه وانْتَدَبَه لِعَظِیمِ أَمْرِه وأَنْبَأَه فَضْلَ بَیانِ عِلْمِه ونَصَبَه عَلَماً لِخَلْقِه وجَعَلَه حُجَّةً عَلَى أَهْلِ عَالَمِه وضِیاءً لأَهْلِ دِینِه والْقَیمَ عَلَى عِبَادِه رَضِی اللَّه بِه إِمَاماً لَهُمُ اسْتَوْدَعَه سِرَّه...

...(امام صامت) در روزگار زنده بودن پدرش ساکت و خاموش بوده است...پس چون مدت عمر پدرش به سر آید تا جای که مقدرات و خواست خدا نسبت باو پایان یافت و اراده خدا او را بسوى محبت خود رسانید و بپایان دورانش رسید و او در گذشت پس امر خدا(مقام امامت) پس از پدر بوى منتقل شود ، و خدا امر دینش را بگردن او نهاد و او را بر بندگانش حجت كرد و در بلادش سرپرست نمود

الکافی الشیخ الکلینی ج1 ص204 ح 2

 

 

در حدیث دیگری نیز از امام صادق(ع) چنین نقل شده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع عَالِمَ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الْعِلْمُ یتَوَارَثُ وَ لَیسَ یمْضِی مِنَّا أَحَدٌ حَتَّى یرَى مِنْ وُلْدِهِ مَنْ یعْلَمُ عِلْمَهُ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ یوْماً بِغَیرِ إِمَامٍ مِنَّا تَفْزَعُ إِلَیهِ الْأُمَّةُ قُلْتُ یكُونُ إِمَامَانِ قَالَ لَا إِلَّا وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ لَا یتَكَلَّمُ حَتَّى یمْضِی الْأَوَّلُ.

علی بن ابی طالب عالم این امت بود و علم به ما ارث میرسد و هرکدام از ما از دنیا برود  فرزندش را میبیند که علمش را به او بدهد و زمین هیچ روزی بدون امامی از ما اهلبیت ع باقی نمیماند تا مردم به سوی آن امام متوجه باشند . عرض کردم : آیا میشود که دو امام باهم باشند ؟ فرمود نه . مگر انکه یکی از آنها صامت و خاموش است و تکلم نمیکند تا زمانی که آن امام اول و قبلی از دنیا برود .( آنگاه امام بعد ناطق میشود )

بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج2، ص: 528

 

 

نتیجه روایات:

در هر عصر و زمانی فقط یک امام ناطق وجود دارد و مقام امامت ناطق هنگام وفات او به امام بعدی منتقل می شود

تاکنون با تناقضات زیادی از احمد بصری آشنا شده اید، از اعتراف به حصر ائمه با امامت ائمه اثنی عشر تا ادعای عدم حصر و ادعای امامت و عدم امامت خویش و بعد ادعای برتری بر ائمه اثنی عشر و بعد ادعای رتبه پایین تر از ائمه و...

اما یکی دیگر از تناقضات احمد و کفریاتش در همین موضوع می باشد که در نهایت منجر به ادعای وفات امامخ زمان(ع) شده است

برای رسیدن به این نکته در گام نخست تعریف احمد بصری در موضوع امام ناطق و امام صامت را بیان می کنیم.

 

اعتراف احمد در موضوع امام ناطق و امام صامت

احمد بصری در چند کتاب خویش در همین موضوع قلم زده است و معترف به این مسئله شده است چنانچه وی در کتاب در محضر عبد صالح چنین می گوید:

منظور از صامت این است که اگر این دو در یک مکان گرد آیند ناطق حجت زمان است و وصی فقط با اذن او سخن می گوید: و این یگانه معنایی است که با قرآن مطابقت دارد...فقط یک صورت باقی می ماند به این ترتیب که روایات ناطق و صامت این گونه تاویل شود که مراد از صامت محجوج به ناطق است(با وجود کسی که صحبت می کند او صحبتی نمی کند) و او در حضور ناطق فقط به اذن او سخن می گوید این یگانه برداشت صحیح در این خصوص است هر تفسیر و تاویلی غیر از این روایات را در جایگاه تعارض با محکمات قرآن قرار می دهد...این سخنان آنها فقط برای تلف کردن وقت است والله والله والله که این موضوع را آن چنان بر آنها محکم و استوار نموده ام که نه در قرآن و نه در روایات هیچ گریزگاهی از آن ندارند جز این که آنها با مجادله کردن فقط وقت را تلف میکنند

در محضر عبدصالح ج1 ص67

 

 

از این روایات و سخنان احمد این موارد ثابت می گردد:

1-امام صامت تحت ولایت و سرپرستی امام ناطق است و امام ناطق حجت زمان است وسخن گفتن امام صامت با اذن امام ناطق است

2-در هر عصر و زمانی فقط یک امام ناطق وجود دارد

3- هیچ تعریف صحیحی به جز این تعریف وجود ندارد

 

سوال اول ما از اتباع احمد بصری:

در عصر حاضر طبق ادعای اتباع احمد دو امام داریم، امام زمان(عج) و احمد بصری، کدام یک از این دو نفر امام ناطق و امام صامت هستند؟

 

ما کار را برای اتباع احمد بصری آسان کرده و خود مطالب احمد را ذکر میکنیم و قضاوت را هم به شما مخاطب گرامی واگذار می کنیم

 

احمد بصری: امام زمان زنده و امام ناطق هستند و امامت به احمد منتقل نشده است و امامت بعد از وفات حضرت مهدی(ع) و حکمرانی ایشان منتقل می شود

یکی از اعترافات احمد در بحث امامت این می باشد که وی در زمان فعلی و تا زمان حیات خود حضرت حجت(عج) مقام امامت ندارد و امام حضرت حجت می باشد که احمد بصری به عنوان امام صامت تحت سرپرستی امام زمان(عج) است و امام ناطق است که ولایت بر امام صامت دارد چنانچه وی چنین می گوید:

پرسش ۲۹۴: چگونه امام در حالی که زنده است، امامت را تسلیم نموده؟

 سرورم، پسر امام؛ یعنی «حالا» امام محمد بن الحسن زنده است «پس چطوریه که» در وصیت نوشته شده «وقتی زمان وفات او فرا رسید آن را به پسرش نخستین مهدیین تسلیم کند»، و حال آن که امام زنده است؟ چطور امامت را به او تسلیم کند، در حالی که زنده است؟

پاسخ:

سید یمانی ادعا نکرده است که امامت را از امام مهدی دریافت کرده و امام مهدی(ع) نیز وفات نموده است؛ فقط می گوید او یمانی موعود برای زمینه سازی قیام امام مهدی (ع) می باشد، و او صاحب هدایت کننده ترین پرچم ها است و کسی که از او روی برگرداند اهل آتش است؛ زیرا ایشان به امام مهدی دعوت می کند و او دعوت کننده به حق و راه مستقیم است.

آنچه شما در خصوص این که وی امامت را تسلیم می کند فهمیده ای، باید بگویم که این رخداد پس از وفات امام مهدی (ع)  و بعد از آن که خداوند او را تمکین عطا فرماید و ایشان در زمین حکمرانی کند، رخ میدهد. لذا او نخستین وصی از اوصیای آن حضرت و حجت پس از او می باشد. یعنی اکنون سید احمد الحسن مشغول زمینه سازی برای امام مهدی (ع) و فرستاده ی آن حضرت به سوی مردم می باشد.

پاسخ های روشنگر ج3 ص256

 

 

احمد هم اکنون مقام امامت ندارد و امام حضرت مهدی(عج) می باشد

در کتاب دیگر این جریان هم در این مورد چنین آمده است:

ما نمی گوییم که اکنون امامت از امام مهدی به وصی اش سید احمد الحسن انتقال یافته است بلکه می گوییم حجت بر سید احمد الحسن و بر تمام خلایق همان امام مهدی حجت بن الحسن(ع)  می باشد...

پاسخ های روشنگر ج6 ص190

 

 

احمد:بر مسلمانان واجب است که اعتقاد به زنده بودن حضرت مهدی داشته باشند

بر مسلمان واجب است که به جانشینان دوازده گانه حضرت محمد ص ایمان داشته باشد و اخبار صحیحی که از ایشان رسیده است را بپذیرد .همچنین باید ایمان بیاورد که جانشین دوازدهم حضرت حجه بن الحسن المهدی علیه السلام زنده و پاینده است .

فتنه گوساله ص27

 

 

احمد بصری: مدعی وفات حضرت مهدی(ع) در غیبت و انتقال امامت در غیبت ارتداد است

اکنون که با این اعترافات احمد آشنا شدید قصد داریم حکم کسی که ادعای خلاف این مطالب را داشته باشد را نه از روایات بلکه از زبان خود این شخص برای شما بیان کنیم.

احمد بصری در توضیح روایتی از  حضرات معصومین در مورد تکفیر مدعیان دروغینی که در عصر غیبت ادعای انتقال امامت از حضرت مهدی(ع) را به نفر سیزدهمی می کنند و برای اثبات اینکه این روایت بر جریان و ادعیا وی تطبیق ندارد چنین می گوید:

 

اولین پرسش این است : در حدیثی که از آنان ع رسیده آمده است :و غیبت قائم نیز چنین است زیرا این امت بواسطه طول مدتش آن را انکار می کند پس گوینده ای به هذیان گوید او متولد نشده است و گوینده ای دیگر گوید : او مرده است و گوینده ای دیگر این کلام کفر آمیز را گوید که یازدهمین ما ائمه عقیم بوده است و گوینده ای دیگر با این کلام از دین خارج شود که تعداد ائمه به سیزده و یا بیشتر رسیده است و گوینده ای دیگر به نافرمانی خدای تعالی پرداخته و گوید روح قائم در جسد دیگری سخن می گوید .

تاویل آن چیست چون آن متشابه است چون اگر به محکم که همان وصیت رسول الله  ص عرضه شود تعارضی در آن است...

سخن امام ع در مورد افرادی است که وجود امام مهدی ع و امامت و بقایش را انکار میکنند و فرموده اش (وقائل یمرق بقوله انه یتعدی الی ثالث عشر فصاعدا ) یعنی ایشان قائل به سیزدهمی و بیشتر است با این سخن که امام مهدی ع در غیبت صغری یا کبری از دنیا رفته است...

. و دلیل آن این که  در مورد غیبت امام مهدی (ع)  سخن می گوید و اینکه مردم مرتد میشوند و از ایشان منحرف میشوند چیزی که این جا ممنوع شده این سخن است که امام مهدی (ع)  در غیبت از دنیا رفته...

و ما قائل به این نیستیم که امام مهدی علیه السلام در غیبتش از دنیا رفته است تا این روایت بر ما انطباق کند..

هم چنین دلیل سخن من به این که سخنان باطلی که امام صادق علیه السلام آنها را ذکر می کند، همه آنها به این معناست که امام مهدی علیه السلام وجود ندارد یا این که از دنیا رفته است . به سخنانی که در روایت آمده دقت كن... (وقائل یقول إنه ولد ومات)، و هم چنین آنها به عدم وجود امام مهدی (ع)  در غیبتش قائلند...

واین یعنی امامت در غیبت قائم (ع)  از ایشان منتقل نشده و به سیزدهمی سرایت کرده است، و بطور قطع فردی که قائل به این که امامت به فردی غیر از امام مهدی منتقل شده و ایشان در غیبتش از دنیا رفته از دین بیرون رفته است

و فرموده اش: (وما عدا) (و بعد از آن) به این معناست که امامت در غیبت امام مهدی (ع)  منوط به ایشان است، و ایشان حجت اصلی بر آفریده هاست، و طبعا این بدین معنا نیست که برای ایشان نائب یا وصی نباشد، چون سخن به وصی داشتن به معنای این نیست که امامت منتقل شده یا از ایشان به وصی اش منقل شده است، و علی بن ابی طالب (ع)  وصی محمد رسول و در زمان زندگی اش بود، و فردی قائل به این نشده که حجیت بر مردم به امام على (ع)  منقل شده مگر بعد از وفات رسول الله...

الان ما قائل نیستیم که امامت از امام مهدی (ع)  به وصی اش سید احمد الحسن  منتقل شده و از ایشان گذشته است، بلکه قائل هستیم که حجت بر سید احمدالحسن و همه آفریده ها امام مهدی حجت ابن الحسن (ع)  است، و حجیت سید احمد الحسن به این خاطر که وی فرستاده و وصی امام مهدی (ع)  است، و از طرف ایشان (ع)  مبعوث شده اند...

 گفتم : آیا ممکن است در یک زمان دو امام باشد ؟ فرمود : خیر مگر آنکه یکی از آن دو خاموش باشد و از دیگری پیروی نماید و دیگری ناطق و پیشوای وی باشد 

پاسخ های روشنگر ج5 ص181

 

 

 

نتیجه سخنان احمد بصری:

1- امام ناطق حضرت مهدی(عج) است

2- احمد امام صامت است

3- امام زمان زنده می باشد و مقام امامت ناطق بعد از ظهور و حکمرانی ایشان و وفات شان به احمد منتقل می شود

4- احمد ادعای امامت نکرده و چنین ادعای ندارد

5- مدعی انتقال امامت ناطق در عصر غیبت و قبل از حکمرانی امام زمان(ع) مرتد است

 

احمد و ادعای امام ناطق بودن

یکی از  راه های شناخت مدعیان دروغین تناقضگویی و تعارضات و تطورات این جریان های می باشد که احمد هم از این قاعده مستثنی نیست.

احمد بصری که تاکنون تصریح کرده بود ادعای بر امام ناطق بودن ندارد در یک تعارضی آشکار مدعی می شود که امام ناطق در عصر حاضر وی می باشد و برای اثبات این ادعای خویش مجبور شده است حکم به وفات و رحلت امام زمان(ع) صادر کند.

وی در یکی از کتب خود مدعی می شود حضرت مهدی(ع) به مانند حضرت عیسی(ع) رفع شده است و به آسمان رفته لذا امامت به احمد بصری منتقل شده است

 

سؤالی از شما می پرسم: آیا عیسی (ع)  وصی داشت؟ اگر بگویید «خیر» بر یک اصل از اصول مذهب تان و دین خدا که «هر نبی، وصی دارد» (ان لكل نبی وصی) خط بطلان کشیده اید. آیا کسی می تواند وجود وصی برای عیسی را رد کند؟! ...

اکنون، پس از رفع شدن عیسی ، آیا وی در گذشته است؟ یا زنده مانده و کارهایی در این جهان دارد؟ شما مسلمانان بر این که وی در زمانی، نزول خواهد کرد و او را عملی خواهد بود، متفق هستید...

اکنون سوال این است:حجت کیست؟ در زمان وصی عیسی چه کسی ناطق بوده است؟اگر در آن زمان وصی وجود داشته،اکنون نیز همین گونه است...من عرض کردم،آیا منظور شما این است که حضرت مهدی با حضرت عیسی مقایسه می شود و وصی حضرت مهدی نیز با وصی حضرت عیسی قیاس می گردد؟ ایشان فرمود:آری شبیه اند...

در حال حاضر، وصی، همان حجت ناطق بر مردم است. در موضوع اول حجیت وصی برای شما ثابت شد به اعتبار این که غیبت امام غیبت رفع است.

اکنون سخن دیگری دارند به این مضمون که می گویند: چه بسا امام مهدی (ع)  مرفوع نباشد و آن حضرت بر همین زمین غایب و مخفی است. آیا چنین نیست؟

در این حالت، پاسخ به وسیله ی ماجرای حضرت لوط و ابراهیم بیان خواهد شد. لوط حجت ناطق بود در حالی که ابراهیم زنده و بر زمین ظاهر بود و مرفوع هم نبود. دلیل این موضوع هم فقط آن بود که ابراهیم در روستای لوط حضور نداشت. حال، اگر امام مخفی باشد نیز وضعیت به همین منوال خواهد بود»...

اکنون روشن شد که حجت ناطق بر مردم، همان وصی، احمد است و وضعیت وی . همان وضعیت وصی عیسی در زمان رفع و غیبتش است...به این ترتیب به مخالفین دعوت حق یمانی که نمی توانند وجود دو حجت در یک زمان را درک کنند پاسخی شایسته داده شد؛ به طور خلاصه: اگر غیبت امام مهدی مانند غیبت حضرت عیسی در نظر گرفته شود و این که او هم، مانند عیسی مرفوع است، پس می گوییم: همان طور که وصی عیسی در آن زمان حجت ناطق بر مردم و سرپرست آنان بود، امروز نیز وصی حضرت مهدی (ع)  چنین وضعیتی دارد.

در محضر عبدصالح ج1 ص62

 

 

طبق روایات قبل و اعتراف خود احمد امامت ناطق بعد از وفات امام قبلی به امام بعد منتقل می شود و اکنون که احمد ادعای امامت ناطق کرده است پس باید معتقد باشیم که امام زمان(ع) از دنیا رفته اند کما اینکه احمد تصریح کرده است که حضرت مهدی(ع) به مانند حضرت عیسی رفع شده است و به آسمان رفته لذا به روایتی از امام رضا(ع) استدلال می کند که حضرت فرمودند حضرت عیسی(ع) بین زمین و آسمان قبض روح شده و به آسمان منتقل شدند چنانچه در کتاب خویش چنین می گوید:

 

امام رضا(ع) می فرماید: امر هیچ یك از انبیای الهی و حجت هایش برای مردم شبه آور نشد مگر امر عیسى بن مریم(ع)  چرا که او زنده به آسمان رفت و روحش بین زمین و آسمان قبض شد سپس به آسمان بالا رفت و روحش به او بازگشت و این سخن خداوند عزوجل است

سیزدهمین حواری ص166

 

 

 

نتیجه گیری:

 طبق مستندات ارائه شده  در جریان احمد بصری دیگر امامی به عنوان حضرت مهدی(ع) حی و زنده و امام ناطق وجود ندارد و بنا بر سخنان و مستندات خود این جریان کفر احمد بصری از کلام خود وی ثابت می گردد زیرا وی در موارد قبلی تصریح کرده بود هر کس مدعی انقال امامت از امام زمان(ع) به شخص دیگری و وفات ایشان در عصر غیبت و قبل از ظهور و حکمرانی ایشان باشد مرتد است

 

هر کس به جای امام زمان کسی دیگر را جانشین بداند جهنمی است

 

اکنون که از سخنان احمد بصری کفر وی ثابت گردید جا دارد به دو روایت دیگر اشاره کنیم تا اتمام حجتی باشد برای اتباع این فرقه.

در زیارت حضرت صاحب الامر علیه السلام در انتهاء مفاتیح الجنان می‌خوانیم:

واستبدل بک غیرک کبَّه الله علی منخره فی النار ولم یقبل له عملاً ولم یقم له یوم القیامه وزناً

هر کس جانشینی برای امام عصر (عج) قرار دهد خداوند او را به صورت در آتش پرتاب می‌کند وعمل او را نمی‌پذیرد، و در قیامت هیچ ارزشی برای وی قائل نمی‌شوند.

المزار محمد بن جعفر المشهدی ص588

 

 

 

اعتقاد به حضرت مهدی(ع) تنها راه نجات

در روایتی دیگر از لسان مبارک امام حسن عسکری(ع) تصریح به این نکته شده است که کسانی در عصر غیبت از هلاکت نجات پیدا می کنند که در اعتقاد به امام حضرت مهدی(ع) ثابت قدم باشند و برای این افراد توفیق دعای فرج حاصل خواهد شد چنانچه شیخ صدوق چنین روایت می کند

...وَ اللَّهِ لَیغِیبَنَّ غَیبَةً لَا ینْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَكَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ

به خداوند قسم، او در غیبتی خواهد رفت و هیچ کس در آن زمان از هلاکت، نجات نخواهد یافت، مگر کسی که خداوند، او را در اعتقاد به امامت ِ مهدی (علیه السلام)، ثابت نگه دارد و به او توفیق دعا برای تعجیل در ظهور عنایت کند...

صدوق، محمد بن علی بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، تهران: اسلامیه، ۱۳۹۵ هـ ق، ج ۲، ص ۳۸۴.

 

ای كسانی كه به این فرقه ایمان آورده اید و احمد بصری را جانشین حضرت مهدی(ع) نمودید و معتقد به وفات حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت شده اید، بدانید که طبق این سخن معصوم هیچ عملی از شما پذیرفته نخواهد شد و شما با این اعتقاد از دین خارج شده  و هلاک شده اید، آیا فکر نمی کنید باید در اعتقادات خودتان تامل کنید؟

 

خادم کوچک اهلبیت

علی شریفی



Share
نظر شما